
جملات زیبا از کتاب های معروف و پرطرفدار: تهمت
تکه کتاب: تهمت از آنتوان چخوف*اما افسوس! گاهی انسان هرچه تلاش کند بیفایده است.*هیچ یک از آنان به روح اعتقاد نداشتند ولی همگی آنان تایید میکردند که بسیاری از امور در ...


تکه کتاب: تهمت از آنتوان چخوف*اما افسوس! گاهی انسان هرچه تلاش کند بیفایده است.*هیچ یک از آنان به روح اعتقاد نداشتند ولی همگی آنان تایید میکردند که بسیاری از امور در ...
تکه کتاب: گربهی چکمه پوش*زمینهایی که پادشاه از آن عبور کرده بود متعلق به غول بود. البته، گربه تمام مدت این چیزها را میدانست. گربه سریع در کاخ را به صدا در آورد و د...
تکه کتاب: بانو*بلارد نمیتوانست آن را توضیح دهد اما میتوانست بگوید که او ساکت و معطر و امیدوار مثل یک گل بود.*وقتی بلارد با احتیاط از او میپرسید که چه چیزی او را این...
تکه کتاب: کفشهای قرمز*«کارین» در جوابشان گفت: «خداوند مهربان و بخشنده است و به تمام انسانها نظر لطف دارد».*«کارین» کفشها را دریافت کرد و آنها را در اولین فرصت که...
تکه کتاب: اشتباهات یک زن*برای فردی که حاضر نیست بهخاطر شما یک شب از خوابش بزند، از خوابتان نزنید.*اگر مردتان مطابق میل شما نیست، چرا اصرار دارید تغییرش دهید؟ یا هما...
تکه کتاب: یک روز انتظار*آرام شد. گرهی اخمهایش نیز از هم باز شد و بالاخره، فردای همان روز هر چند کمی بیحال بود، اما آرام بازی میکرد و خیلی راحت برای چیزهای بیا...
تکه کتاب: چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟*کارم تمیز کردن طویله بود. همان جا هم مشقهایم را مینوشتم. باور میکنی؟ اما زندگی در طویله من را گاو نکرد. نمیدانم اینها کج...
تکه کتاب: به امید دل بستم*میگوید: «من رو به خاطر بسپار. یادت باشه اینکه ستارهها افتادن به این معنی نیست که ارزش آرزوکردن رو نداشتن.»*اگر بخوای کسی رو که اینقدر تو ر...
تکه کتاب: تولستوی و مبل بنفش*افلاطون گفته: «مهربان باش؛ زیرا هر کسی را که میبینی در نبردی سخت مشغول مبارزه است.»«چرا مردم اینقدر از فکر کردن میترسند؟ چرا هیچ وقتی...
تکه کتاب: بریت ماری اینجا بود*میدونی آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.*یک سال میشود چند سال و چند سال میشود یک عمر. یک روز صبح، بیدار میشوید و...
تکه کتاب: بادام*اگر وقتی از من انتظار میرود خشمگین باشم، آرام بمانم، باعث میشود صبور به نظر برسم. اگر وقتی باید میخندیدم ساکت میماندم، باعث میشد جدیتر به نظ...
تکه کتاب: گرگهای سفید*آدمیزاد شکارچیه، قاتله... ما شهرهای بزرگ میسازیم. ولی هنوز مثل گرگ زندگی میکنیم. قویترین بر ضعیف ترین حکومت میکنه. ممکنه رهبرانمون رو شاه ی...
تکه کتاب: کارمیلا*«من عاشق هیچکس نبودهام و هرگز نخواهم بود، مگر اینکه عاشق تو شوم.»*پرسید: «چرا باور نکنم؟» با کجخلقی جواب داد: «چون شما فقط به چیزی اعتقاد دارید ک...
تکه کتاب: مهرگان، سرگذشت آب و آتش*من همیشه تلاش کردم این دنیا رو زیبا و رویاهام رو شدنی ببینم. اما انگار زندگی سختتر و بیرحمتر از اونه که سخاوتمندانه رویاهامون رو...
تکه کتاب: سال بلوا*«از شما بعید است قضاوت سطحی بکنید، بساط یاغیگری باید برچیده شود.» «کدام یاغی؟» «همینها که شب و روز مردم را غارت میکنند.» «چرا یاغی شدهاند؟ هی...
تکه کتاب: جنگجوی عشق*داشتنِ چیزی برای گفتن و نبودنِ کسی برای شنیدن، خیلی وحشتناک است. اوج بیکسیست!*دوستداشتهشدن بهخاطر زیبایی، برای یک دختر وضعیت دردناکیست...
تکه کتاب: قرار نبود*قرارمان یک مانور کوچک بود! قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد! اما ببین ... یک جای سالم بر قلبم نمانده است!!!*وقتی کسی رو دوست داشته باشی بیشتر از اینکه ب...
تکه کتاب: رمان پنج قدم فاصله*من از زندگیکردن بدون اینکه واقعاً زندگی کنم خسته شدهام. از اینکه آرزوی چیزی را داشته باشم خسته شدهام.*یه تئوری هست که من خیلی دوست ...
چه کسی داور است؟ لباس سپید را ایرانیها برای عروسی میپوشند و هندیها برای عزا. من باید چه لباسی بپوشم!؟ تمام استنباط ما از درستی و نادرستی چیزها مشروط است. م...
امروز که زندهای، زندگی کن. فردا خواهی مرد. همانطور که یک ساعت پیش بایست مرده باشی. وقتی که سراسر زندگیات در برابر ابدیت لحظهای بیش نیست، چه جای آن است ک...
ممکن است بهترین قسمت زندگی حرفهایمان را صرف نشان دادن اقتدار و سرسختی کرده باشیم اما همهمان نهایتاً موجوداتی هستیم با شکنندگی و آسیبپذیرییی مخوف. ا...
اگر زمان منتظر ما میایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقصهای کمتری را تجربه میکردیم. نمیدانم زندگی بدون واژهی «افسوس» چه شکلی خواهد بو...
حتی اگر هرگز، بار دیگر تو را نبینم، احتیاج دارم بدانم که جایی در این شهر کثیف ترسناک، در گوشه ای از این جهنم سیاه، تو هستی و مرا دوست داری. نام کتاب:فرشته ظلمت نا...
اکثر مردم میدانند. آدم دائم حس میکند توی این دنیا تنهاست و بقیه با هم لیلی و مجنوناند، اما واقعاً اینطور نیست. عموماً آدمها خیلی همدیگر را دوست ندارن...